قطع خشونت علیه زنان
                                      نوشته : ماریا دارو نوشته : ماریا دارو

 

                                 

                                       www.mariadaro.com

 

در تمام  کشورها  روزمبارزه  خشونت علیه زنان  طی کنفراسها تجلیل میگردد.

زنان درسده های پیشین در کشورهای مترقی  وانکشاف یافته  نیز مورد خشونت قرارداشتند و توانستند طی مبارزات  پیگیر  سطح خشونت ها را کاهش بخشند اما هنوز هم مبارزه زنان علیه بی عدالتی های اجتماعی در سنگر دفاع  ازحقوق شان شدیداً جریان دارد. مواد زینفع حقوق شان به ساده گی درج قانون  نگرده است،  برای  بدست آوردند آن سالهای متمادی  کارو پیمکار نمودند  بنا ً بخاطر حراست آن طی کنفراسها  تجلیل بعمل میآید تا از تجارب مبارزات شان نسل های  جوان اطلاع حاصل نمایند  وهم برای  افراد  که هنوز هم علیه زنان ازدر خشونت  پیش آمد  میدارند تفهیم  کنند که  سنگر دقاع  از زنان  علیه خشونت همیشه فعال است. 

هر قانون  وقتیکه درعمل  تحقق یافت  جنبه رسمی  واصولی را بخود کسب مینماید بنا ً زنان از مندرجات قانون استفاده نمایند  تا خشونتها  نابود وجای آنرا عدالت اجمتاعی  فراگیرد، استفاده ازمندرجات  قانون حق مسلم هر فرد جامعه میباشد  وکسیکه مورد خشونت قرار میگیرد باید شکایت خود را به قضا سپرده وبرای  تطبیق قانون خشونت گر را به چنگ قانون بسپارد.   

درغیر آن درج  مواد  زینفع زنان در قانون مانند  نوشتن در یخ وگذاشتن درآفتاب است.

هرگاه  زنان در تطبیق  قانون  زمانیکه  ضرورت میآفتد جدی  عمل  نکنند  مواد  قانونی خود بخود  خنثیً میگردد، بی تصاوت بودن  دربرابرقانون درکشورهای عقب مانده بصراحت دیده شده که از بی تفاوتی فساد اداری بوجود آمده واعتبار قانونیت دولت در جامعه کاهش میدهد. 

منشاء خشونت در کشورهای عقب مانده قرار ذیل  میباشد.

1: بیسوادی.  2: مردسالاری. 3 :عدم تساوی  حقوق زن ومرد.4 :عدم دموکراسی. 5 : بی تفاوتی و عدم  احترام  به قانون .6 :فقر وبدبختی.7 : عدم محبت مساویانه والدین بر اطفال.8 : عدم احترام  متقابل. 9 : ازدواجهای اجباری وغیره وغیره. چند مواد فوق درکشورهای  سنتی وعقب مانده مرد سالاری خیلی مروج است وخشونت علیه زنان را ببار آورده است.این نوع خشونت  بنا برسنتی بودن جامعه سطح خیلی بلند دارد و حتیَ باعث  قتل زنان  شده است.

درجوامع اسلامی عقد  "نکاح" نظر به قانون شرعیت صورت  میگیرد اما  بصورت کلی قانون تطبیق  نمیگردد زیرا دراسلام ازدواج اجباری منع  بوده موضوع انتخاب  طرفین تاکید شده  مگر اکثرا ً ازدواجها  درهمچو کشورها اجباری بدون درنظرداشت  قبول دختر صورت میگیرد این  خود  بخود  یک منشا ً اصلی  خشونت درزندگی مشترک  آیند میشود  به مرور زمان خشونت ها جای  خود را به لت وکوب تخلیه  نموده  وحتی َ باعث  کشتار زنان گردیده است. 

  در این نوع  ازدواجها  مادران مسوولیت اصلی  را بدوش دارند چون اکثر مادران در جوامع فقیر وعقب مانده  وسنتی درد بی عدالتی  وخشونت را کشیده اند باید برای  رفع بدبختی دختر شان شدیدآ مبارزه نماید  برعکس  مادران در مورد خشونت مردان، دختران شانرا به صبرو شکیبایی دعوت میدارند ودر خنثی شدن قانون غیر مستقیم سهم  میگیرند.

عدم محبت مساویانه ازطرف  پدرومادر برای اطفال  باعث خشونت میگردد.مثال :

در کشور ما مروج  است که هرگاه دختر خانواده مرکتب اشتباه  گردد بجای آنکه مادر با صمیمیت دخترش  را ملتفت  اشتباه سازد،  برادرش را برای سرزنش وی امرمیکند، این نوع  بر خوردها باعث  خشونت  بین  خواهر وبرادر شده وپسردر آیند باهمسرش نیز چنین مینماید.

در حقیقت مادر باعث مرد سالاری پسرش شده است.

فرهنگ سنتی جامعه نیز یکی ازعوامل خشونت علیه زنان میباشد. برای  رفع این نقیصه اولا  سواد  ودوم دموکراسی دریک جامعه  ضررورت است تا برای از بین بردن فرهنگ سنتی علما ً مبارزه صورت گیرد ومردم درک نواقص سنتی بودن را بتوانند و بعد فرهنگ نوین را جا گذین سازند برای این مبارزه دموکراسی وآزادی مطبوعات لازم  است.

هر آنچه  تحریرگردید قابل توجه زنان بوده تا بنیاد خانواده را روی محبت،  اعتماد طرفین واحترام  متقابل با شوهر آغاز نموده ودر تربیه ومحبت ونوازش اطفال ازمساوات کارگیرند، حق تلفی  را جرم دانسته  تا اطفال  شان  بدان روحیه  بار آیند.

زنان ومردان در برابر خشونت ها از راه مبارزه صلح آمیز وبا استفاد ازمواد قانون برخورد نمایند به اعتراض  قانونی بپردازند.

بی تفاوتی دراجتماع  وخانواده باعث بوجود آمدن خشونتها گرده است، حسادت های منفی یکی از  عوامل عمده خشونت است زیرا حسادت باعث  تخریب شخص شده وشخص مقابل در انتقام  جویی برخاسته و با عث  برهم  خوردن  دوستیها میشود . بعضی  خشونتها عوامل عصبی  نیزدارد.

هر آنچه گفته آمدیم  بدبختانه  در جامعه ما در وجود اکثریت مردم ما به صراحت دیده میشود اگر برادران  بنده به باد ملامت  نگیرند اکثراً مردهای  افغان مصاب  بدان امراض میباشد بخصوص درخارج از کشور به اوج خود رسیده  است و درمقابل  زنان در برابر همچون خشونت ها دست از مبارزه کشیده اند وهمان مسله  "بمن  چی " راجع شده است."

تاریخ  25 ماه نومبر روز مبارزه علیه  خشونت با زنان است که درهرکشورطی  سخنرانی ها  تجلیل  میگردد،  اما خواهران ما با هزاران  رویداد واقعی  برخورد نموده اند  یک سطرهم نوشته  نمی کنند که با عث  عبرت  دیگران  گردد.

پس  برمیگردیم  به همان  خنثی ساختن مواد مندرج قانون هرگاه هرماده قانون حالت تطبیقی  نداشته باشد  خنثی  میگردد.

دربرطرف کردن خشونت علیه زنان  روحانیون  جامعه باید سهم عمده  بگیرند تا اساسات دین  مبین  اسلام  را برمدرم تشریح  نموده درکاهیش  وبرطرف کردن خشونتها  خواهران جامعه خود را کمک بدارند.       


November 25th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي